آب و هواى بلخاب با وجود کوهستانى بودن تقريباً متعادل است، در درهها متعادل و مناطق بالادست سرد يا نيمه سرد است. زمستان آن سرد با برف زیاد است که در برخی مناطق به چند متر میرسد. در زمستان راههای بلخاب عموماً بسته میشود. در بهار باران زياد میبارد که موجب وقوع سيل میشود و در بیشتر اوقات خساراتى به مناطق وارد میشود. در بهار از حدود ۱۵ ثور، توت «جُمجُوغ خُورک» و از اواخر ثور «انسان خورک» مىشود. تابستان بلخاب تقريباً گرم است. در گذشته مردم اهالی در تابستانها از تگاب يا قشلاقها به ايلاق کوچ مىکردند و در ایلاقها خرگاه داشتند و معمولاً چند خرگاه در یک محل برپا میشد. ایلاقها معمولاً روی کوهها قرار داشتند که حیوانات بهتر و راحتتر تغذیه میکردند[1]. بلخاب آب و هوای متفاوت دارد به طوری که در بعضی جاهای دره اصلی در چلّه تابستان، گرما تا مرز ۴۰ درجه سانتیگراد میرسد، ولی بعضی از قسمتهای دیگر آن آب و هوای معتدل و سرد دارد[2].
جمعیت (Population)
اتلس قريههاى افغانستان نفوس بلخاب بر اساس معلومات وزارت زراعت و آبيارى جمعاً ٩۲٩۰ نفر و مجموع نفوس بلخاب بر اساس معلومات وزارت داخله ۱۰۲۱۳ نفر نوشته است[3]. در سال ۱۳٨۱ ش جمعيت بلخاب بیش از٦۰ هزار نفر بود و طبق نظر مؤلف کتاب بلخاب، تاریخ، فرهنگ و اجتماع جمعیت آن در سال ۱۳٩٨ ش به صورت تقريبى حدود ۷۰ تا ٨۰ هزار نفر بوده است[4]. بر اساس گزارش یک تیم تحقیقی در سال ۲۰۲۲ میلادی جمعیت ساکن در بلخاب ۵۳۵۸۲ نفر بوده است[5].
کوهها (Mountains)
کوههاى بلخاب، سه نوع هستند؛۱. شيب تند یا نیمه تند دارند؛ ۲. پشتهها یا کمرهای صاف و هموار که تقريباً در تمام منطقۀ بلخاب کوهها همین وضعیت را دارد. این پشتهها به علت دارا بودن چشمههاى فراوان بهعنوان زمین کشاورزی و علفچر مورد استفادۀ مردم بلخاب قرار دارد و نیازهای خوراکی آنها را تأمین میکند. پشتهها در تابستان محل ايلاق مردم است. رودهاى بلخاب هم از چشمههای واقع در همين پشتهها شکل مىگيرد؛ ۳. شيب تند و سپس صخرۀ ديوارمانند، سنگى و صاف هستند.
کوههای بلخاب علاوه بر داشتن چشمههای فراوان، منبع بسيار مهم برای تغذیۀ انسان و حیوان است و علفها و گیاهان زیادی در آنها میروید. گياهان دارويى منطقه و محصولات صادراتی بلخاب حاصل وجود کوههای بلخاب است[6].
اسامی برخی از کوههای بلخاب عبارتند از کوچیبید، سرجنگل، خوال، اویتو، بزخوی، آهو و اسماعیل در الکه؛ شکری (قسمت مرتفع یا قلّه آن همیشه برف دارد)، برنجآب، لیچ، کوهرَک در پروشان؛ مارخور، زیقوت، نوآباد، کندیکوہ. قاری و آبپرتاب در آبرَو؛ سبز کوه، سرخکوہ (این دو کنار یکدیگر واقع شدهاند)، سیاهکوه، نرکوہ، صد دوک، قافزار در جه؛ شار در بين جرم و كلورز؛ کمر یخ در جنوب جرم و گوخ؛ قرولجگه، گردله، غولمه یا مادگو پرتو، میخ، سرخکوه (پسخوله)، در رودک؛ قُمکوتل، سفره، حقير و یتیم در باجگاه؛ نَرکوہ در غرب تگابلوله و کوه پشته ورزیخ در شرق تگابلوله؛ کوه کلان، کوهسبز و شاهمردان در شرد؛ جداكوه، دادبخش، سیرزار در تلقشان؛ بچه پشتک (از دور شبیه کسی است که بچهای در پشتش قرار دارد) در ایلاق گیج؛ جَمَمَد و صوفی، شُوخیگک و آبدار در تیخوج؛ گوگردان، پیازدار، پشتخمک، زردی خالر، پای سیاەسنگ، پس سیاهسنگ و گیرو در خالر؛ گردنقلعه در کرسنگ؛ سرخكوچه وقَرَهقُوشُون، سبزکوه، شار، مُندّہ در گلورز؛ مزار، سياگرد، خلمو، شمشیر، نازی، شكرى، کوه مزار یا کوه ملای اعلی، اجدر با اژدر کوه، سیاهکوه در لرکرد[7].
رودها (Rivers)
بلخاب یکی از مناطق پر آب افغانستان است. در هر درۀ آن رودى جريان دارد که منشاء آن چشمههای جوشانی است که از دل کوهها و سنگها بيرون مىآيد. برخی از چشمههای بلخاب آب جوشانی دارد و بسیار گرم است و مردم بهعنوان حمام از آنها استفادہ میکنند. چشمۀ گرم تگابلوله و چشمۀ گرم بازار تَرخُوج دو نمونه آن است. برخی از چشمهها فصلی و برخی دایمیاند. برخى آب شیرین، صاف و گوارا دارند مانند میرمحمود در قایمان زَوَک، شُوروک در زیر خواجه تیغ دره مزار، سقای مرادهوش، پای کيج، مسجدک، شرشر، بند دُلدُل پِیْغُولَه و …[8].
رودهای بلخاب عبارتند از:
۱. بلخآب (در نوشتار جداگانه به معرفی آن خواهیم پرداخت).
۲. رود تگابلوله (معروف به چنگیزی) بزرگترین و مهمترین رود درۀ بلخاب است. از کوههای پر از برف سرخکوچه و قرهقوشون گلورز آب زیادی خارج میشود که در پشت گُلوَرز در منطقهای به نام تاس تبدیل به چند «جه» (سد طبیعی) میشود. آب گُلوَرز در مسیر خود زمینهای منطقه را آبیاری میکند و بعد وارد دوشاخ میشود و در آنجا با آب زَوْ که آن نیز از کوهها و چشمههای منطقه سرچشمه میگیرد، مخلوط میشود و با عبور از قریههای تگابلوله، در قریۀ سرپل به رود اصلی بلخاب ملحق میشود[9].
۳. رود پِیْغُولَه یکی از رودهای بزرگ بلخاب است که از ارتفاعات پِیْغُولَه سرچشمه میگیرد و در «پای جه» میرسد و جه را تشکیل میدهد. طول این سد حدود ۱ کیلومتر و عرض آن حدود ۵۰۰ متر است. سپس با عبور از دره مزار و قریههای سرگشته، دره وجمان، تیخون، پای زیارت، سِیوَک و مغزار به رود بلخاب ملحق میشود[10]. این رود بعد از رود تگابلوله بزرگترین رود بلخاب است که در حدود ۱۰ آسیاب آب دارد[11].
۴. رود تَرخُوج از مناطق بالادست تَرخُوج و محدودۀ کچن و آبکلان سرچشمه و در مسیر خود با آبهای دریای سبزک، جوی قلعۀ انبار، خواجهنَلَک چنارک و جرگگ یکجا میشود و بعد از طى مسير طولانى در حدود کُوشکَک به دریای بلخاب وصل میشود[12].
۵. رود زَوَک از ارتفاعات ايلاقی زَوَک شامل قایمان، اَنرَوَک، درونجه و … سرچشمه میگیرد و قریۀ زَوَک را که در یک دره طولانی قرار دارد، طی میکند و دو جوی بزرگ از آن جدا میشود و در خَمیسای به رود پِیْغُولَه میریزد[13 ].
۶. رودخانه پورشھر با طی کردن تگابتخت وارد رود بلخاب میشود[14].
۷. رود ایلدراز یکی از رودهای بلخاب است. منابع رود ۶ چشمۀ بالای قریۀ ایلدراز و چند چشمه داخل قریه هستند و حدود سه یا چهار آسیاب آب دارد و برق آبی ایلدراز از آن تأمین میشود. این رود بعد از مشروب کردن قریۀ باغچهخدایی در محدودۀ دهن باغ وارد درۀ شاخدار شده و به رود بلخاب ملحق میشود [15].
۸. رود اسپیمیدان از چشمههای کوههای اسپیمیدان سرچشمه میگیرد و در مسیر خود از چشمههای ایلاق مغزار و دامنۀ کوههای قریۀ اِسپِیچ نیز مشروب میشود و بعد از عبور از چند قریه در دهن تَرپَچ با آب کاشان و بند امیر یکجا میشود و وارد رود بلخاب میشود[16].
۹. رود باجگاه از چشمههای باجگاه، چشمۀ کولی برنجآب و چشمههای قندک، یخک و گرمک مشروب میشود و در درۀ نَيَک رود باجگاه را تشکیل میشود و بعد از عبور از دره نیک، ۇیتُو، مغزار، امرخ و زاری ولایت بلخ به رود بلخاب ملحق میشود. در باجگاه چند بار زمین رانش کرده است که در رانش بهار سال ۱۳٨۳ ش راه رودخانه باجگاه مسدود شد و موجب شد بعد از حدود سه ماه یک جه کوچک طبیعی در آن محل پدید آید و آب اضافۀ آن جه به سمت مغزار آبریز کرد و رودخانه باجگاه مجدداً به جریان افتاد[17].
10. رود تَخشِی از مناطق بالادست قریۀ تَخشِی شاخدار سرچشمه میگیرد و با عبور از قریۀ تَخشِی به رود بلخاب میریزد. آب تَخشِی حدود چهار آسیاب آب دارد[18].
پوشش گیاهی (Vegetation)
کوههای بلخاب در گذشتههای دور درختان کوهی، جنگلهای وسیع، انواع درخت و درختچه داشته است. در برخی از مناطق، چمنزارهای بزرگى داشته است و در اطراف آن انواع حیوانات اهلی و وحشی زندگی میکردند. با ورود انسانها به بلخاب و به مرور زمان منطقه را از وجود مناظر طبيعى و حيوانات پاکسازى کردند[19]. در فراز کوههایی که درۀ بلخاب را احاطه کرده است، دشتهای وسیعی است که در فصل بهار گیاهان و بوتههای زیادی در آن میروید و سبزهها و گلهای رنگارنگ در کوهپایهها، تپهها و دشتها نمایشگاهی از طبیعت پدید میآورد. پیش از تحولات سال 1357 همهساله در تابستان رمههای گوسفند زیادی از بلخ، شبرغان، میمنه، آقچه، سرپل و سمنگان جذب علفزارهای وسیع فراز کوههای بلخاب میشدند[20]. کوههاى بلخاب تا قبل از کودتاى سال ۱۳۵۷ ش درختان کوھی بیثمر و با ثمر وجود داشت. در مناطقى چون گیج، آبرَو، شاخدار، خرماتخت، ایلدراز، هوش، مغزار، گُوَرد، دره مزار، پِیْغُولَه، شگی، تیخوج، زَوَج و … درختان بسيارى چون کاج، سلبى، ارجه، شمشاد، خنجک، سنجد، انجیر کوهی، انگور، فندق، پسته، بادام، کز، غوش، چهارمغز و … وجود داشت. در طى سالهاى جنگ وجهاد، طبيعت منطقه به شدت آسيب ديد[21].
در بلخاب انواع بسیار فراوان گیاه وجود دارد. بسیاری از آنها شناختهشده نیست و به نظر مردم برخی از گیاهان علفهای بیخاصیتاند. برخى از گياهان شناختهشدۀ بلخاب عبارتند از: بلدرغان (گلپر)،کریاک، آردُمیک (گیاهی که در قروقها مىرويد و با ماست و دوغ مصرف میشود)، زیرە، سماروق، کفت، کاسنیچ، چای کوهی، پیاز کوهی، سیر کوهی، بدرہ، چکری (رواس)، سمندو، برگگ خار، خمیرک، زرشک، نمتک، فلار، فرنگشتک، کنگر، شترخوار، مرغمبى، کدوگگ، خارکی، گوک، گاورشقه، تتینک، خف، چکه، مُلُخش، زردک کوهی، ترشک کوهی، اسپند، اشلان، استوق (بوتۀ خاردار و گرد شبيه چتر كه ريشۀ ضخيم دارد که در گذشته به جای صابون استفاده میشود)، گود (برگهایش را حیوانات و ساقهاش را انسانها میخورند)، تدکی (گیاه زمینی خوردنی)، لَلگ، بولان سرخ اسفندان (خشککرده این گیاه با نمک کوییده میشود و برای گوشت یخنی استفادہ میشود)، پودینه (یا پونه که دو نوع اهلی و وحشی دارد)، کمای، اسپتخون، زِرک، بابونه، علف چای، بوته ترخ، سرخل يا سرخال، شورکوَک، شکررو، پشمکرو، گندەرو، یمه یا یومّه (بوتهای با برگ سوزنی که از برگهای آن مايعى لزج ترشح میشود که کاربرد طبی دارد. در بلخاب خاکستر آن را با تنباکو مخلوط کرده ازآن نسوار درست میکنند)، سنگخزک، گیغون، لخشه، مازخ، قوق، تلخک، پیچک، سیچ، گل خیری، چھل بغندک، تدران، زردگل، شوید، ارجیغ، چوب مسواک،تَسمَنَگ (بوتهای بدون خار که در مناطق مرتفع میروید. ریشهای ضخیم دارد و برای سوخت مناسب است)، خار شتر، تاج خروس، غُوزبَه (بوته خاردار و گرد مانند چتر که در ایلاقها می روید) و … انگوزه (رَو)، زیره کوهی[22].[23].
انواع درخت به صورت فراوان در بلخاب وجود دارد که برخی از آنها عبارتند از غِچک به آن دولنه هم گویند، لیکک، چکّه(تمشک، درختچه بیخار، میوۀ ترش و خوشمزه شبیه آلو دارد که سرخرنگ و کوچکتر از میوه آلو است. در طب کاربرد دارد.)، سنجد، پسته، بيد کوهی، پشّهخان(درختی که میوه ندارد، با کمآبی سازگار است)، مجنون بید یا مظلوم بید، شیربید، سیاه بید، خربید، زردبید، سيلبين (درخت کوهى)، غوش (درخت کوهى)، لال قاشم (درخت خاردار با میوه خوردنی)، انواع گل (مرسل یا رز، شمعدانی، یاس، یخی، محمدی یا صد برگ، خیری، للک (ریشۀ آن مثل پیاز با پوستهای خردلی رنگ، خوشمزه و مسهّل)، خون بینی حسین، عشق اندر پیچان، زردگل)، نهال عناب (در بلخاب به آن آجیل گفته میشود)، چهارمغز، شفتالو، آلو، انگور، زردآلو، بھی، امرود، املوک (خرمالوی نر)، خرمالو، سیب، لکک، غوش، مرج، فلفل سياه، هِیل، تنسکل، گیلاس، زرشک، آلوبالو، فندق، عرعر، سپیددار، توت، شاه توت و … [24].
حیوانات (Animals)
حیوانات بلخاب عبارتند از قجير (پرندۀ شکاری کوچکتر از عقاب)، باشه (پرنده شکاری کوچکتر از عقاب)، عقاب، غليماج (زغن. پرندهای شبیه کلاغ و کمی کوچکتر از آن که جانوران کوچک را شکار میکند)، بادخور(مرغی كه بیشتر در ایلاق و مناطق سرد زندگی میکند و در مقابل باد در هوا میایستد)، کلان زاغ، سياه زاغ، کبک، کبک زری، کوک خینگک، شوشو (پرندۀ کوچک و نحیف است که به طریق خاص و عاجزنما راه میرود)، کفتر، موسیچه (فاخته، کوکو)، گلوبندگ، شانه سرک، هله گويندک(پرندهای است که در اوقات جفت کردن زمین زراعی، اطراف گاو جفتی دانه میچیند)، مينا، چومچوق، هکک، زرنيق، پرستو، کلوه، بودنه، مرغ اوی، بوم، حق گویک(مرغ حق، گونهای از جغد)، چغزک، شوگردک، سنگ کويک، بلبل، شاباقى، سار(پرنده ای است سیاه و خوشآواز که خالهای سفید ریزه دارد)، طوطى، مرغ کلنگی، مرغ خسک، فيل مرغ، خارپشت، سنگ بقه، بقه، مار، موش، شاه موش،کودوی، شیرماهی، زغارەماھی، سگماهی، شترماهى[25].[26]. [27].
نویسنده: پروین ولیزاده
منبع تصاویر: کانال بلخاب زیبا
منابع:
[1]. بلخاب، تاریخ، فرهنگ و اجتماع. سید حسین رهیاب (بلخی). ۱۳۹۸. جلد اول. انتشارات صبح امید.ص 30.
[2]. از قلههای بلخاب تا جلگههای تکزار. عبدالرحیم فهیمی. ۱۴۰۱. چاپ اول. انتشارات صبح امید. ص ۱۶.
[3]. اتلس قريههاى افغانستان، ادارۀ مركز احصائيه صدارت عظمی، ۱۳۵۳ ش. ج ۲. ص ۹۴۲.
[4]. همان، ص ۳۱ و ۳۲.
[5]. Humanitarian Convergence Organization Afghan [HCOA]. The Central High Land (Hazarajat). 31.05.2022 . Kabul.
[6]. بلخاب، تاریخ، فرهنگ و اجتماع. سید حسین رهیاب (بلخی). ۱۳۹۸. جلد اول. انتشارات صبح امید.ص ۳۰.
[7]. همان، ص ۲۹۹، ۳۱۱، ۳۴۹، ۳۷۹، ۴۵۹، ۵۱۱، ۵۲۴، ۵۲۵، ۴۴۲، ۴۵۲، ۴۷۵، ۶۰۱، ۶۲۶، ۶۲۷، ۶۴۲؛
[8]. همان، ص ۷۳ و ۷۴.
[9]. بلخاب، تاریخ، فرهنگ و اجتماع. سید حسین رهیاب (بلخی). ۱۴۰۱. جلد دوم. انتشارات صبح امید. ص ۲۰۷.
[10]. بلخاب، تاریخ، فرهنگ و اجتماع. سید حسین رهیاب (بلخی). ۱۴۰۱. جلد دوم. انتشارات صبح امید. ص ۲۰۵.
[11]. بلخاب، تاریخ، فرهنگ و اجتماع. سید حسین رهیاب (بلخی). ۱۳۹۸. جلد اول. انتشارات صبح امید. ص ۴۶.
[12]. بلخاب، تاریخ، فرهنگ و اجتماع. سید حسین رهیاب (بلخی). ۱۴۰۱. جلد دوم. انتشارات صبح امید. ص ۲۰۶.
[13]. همان، ص ۲۰۶.
[14]. بلخاب، تاریخ، فرهنگ و اجتماع. سید حسین رهیاب (بلخی). ۱۳۹۸. جلد اول. انتشارات صبح امید.ص ۷۱.
[15]. بلخاب، تاریخ، فرهنگ و اجتماع. سید حسین رهیاب (بلخی). ۱۴۰۱. جلد دوم. انتشارات صبح امید. ص ۲۰۴.
[16]. همان، ص ۲۰۴.
[17]. همان، ص ۲۰۸.
[18]. همان، ص ۲۰۴.
[19]. بلخاب، تاریخ، فرهنگ و اجتماع. سید حسین رهیاب (بلخی). ۱۳۹۸. جلد اول. انتشارات صبح امید.ص ۴۶.
[20]. سیمای بلخاب. سیدحسن احمدینژاد بلخابی. ۱۳۹۴. (1394). قم. مجمع ذخائر اسلامی، ص ۱۴۲.
[21]. بلخاب، تاریخ، فرهنگ و اجتماع. سید حسین رهیاب (بلخی). ۱۳۹۸. جلد اول. انتشارات صبح امید. ص ۴۶.
[22]. همان، ص ۷۵ و ۷۶.
[23]. بلخاب، تاریخ، فرهنگ و اجتماع. سید حسین رهیاب (بلخی). ۱۴۰۱. جلد دوم. انتشارات صبح امید. ص ۶۳۹.
[24]. بلخاب، تاریخ، فرهنگ و اجتماع. سید حسین رهیاب (بلخی). ۱۳۹۸. جلد اول. انتشارات صبح امید.ص ۷۷ و ۷۸.
[25].همان، ص ۷۸ و ۷۹.
[26]. بلخاب، تاریخ، فرهنگ و اجتماع. سید حسین رهیاب (بلخی). ۱۴۰۱. جلد دوم. انتشارات صبح امید. ص ۶۴۲ تا ۶۴۴؛
[27]. www.vajehyab.com/