مولوی مهدی خواستههای جدیتر و واضحتر درباره مردم هزاره برای طالبان مطرح کرد برای مثال در اعلامیه هشدار خود درباره انفجارهای غرب کابل نوشت: «متأسفانه بعد از فتوحات امارت اسلامی نیز حملات … بالای مردم هزاره در قندهار، کندز، کابل و سایر ولایات افغانستان به صورت مکرر انجام یافته است، از مماشات و بیپروایی حکومت امارت اسلامی چنین استنباط میگردد که … نیت و عزم راسخ برای ریشهکن سازی این جنایات وجود ندارد. این حملات وحشیانه و خونین روز به روز عادیسازی میگردد و کشتار مردم هزاره و شیعه افغانستان که همانگونه رسم دیرینه این سرزمین بودهاند، رونق بیشتر گرفته است از سوی دیگر این گمان به یقین تبدیل گردید که اگر قومی در بدنه دولت حضور نداشته باشد برای حفاظت از جان و مردم عزت آن قوم، دولتهای تکقومی و تبعیضگرا خود را مسئول نمیدانند و همانگونه که رژیم تبعیضآمیز غنی احمدزی و حامد کرزی برای حفاظت از شهروندان هزاره افغانستان هیچ تعهدی نداشتند. [1].

احساس بیگانگی
همچنین مولوی مهدی در سخنرانی خود در جمع مردم بلخاب و هیئت اعزامی طالبان خواستههای خود را از امارت اسلامی بیان کرد و از هیئت خواست که آنها را به گوش مقامات بلند رتبه طالبان برسانند. او گفت: « … فلان قوم، فلان تیم و فلان سمت نکنیم به لحاظ خدا …در حضور همسنگران خود میخواهم که صدای مرا به بزرگان و امرای نظام امارت اسلامی افغانستان هم برسانند… چی قبول بکنید، نکنید به خدا قسم این ملت احساس بیگانگی از نظام امارت اسلامی میکنند. کسی که پشت از ای برآمده، اگر تملق میکند، اگر پنج تا گپهای لشم، بیمورد و یا دور از حقایق میزند، مه با اونا کار ندارم. ما واقعیت را میگم که به خدا قسم همین ملت که نام هزاره یا اهل تشیع داریم اگر … از نظامی که ما و شما سالها برایش جان دادیم، زحمت کشیدیم و قربانی دادیم و فعلا هم به آن افتخار میکنیم؛ اما با همین نظام احساس بیگانگی میکنند و احساس دوری میکنند و احساس فاصله بسیار کلان را مابین خود و نظام امارت اسلامی احساس میکنند … به تدبیر شما و بزرگین نظام امارت اسلامی بستگی دارد که چی قسم این فاصله را پر میکنید و ملت… دیگر از تحت سیطرهها و لواحهای فرعونها و جبابرهها و ظالمینی که سالها متمادی در کردۀ اینها سوار شدند و خونهایشان را مکیدهاند و اینها را معامله به شرق و غرب و مثلاً شرقیها و غربیها کردهاند، این ملت چی قسم در تحت لوای مشروع برحق نظام امارت اسلامی میآرید و این مربوط به درایت، کیاست و دلسوزی شما مجاهدین دارد»[2].

امیر مولوی مهدی
در زمانی که اختلافات مولوی مهدی با طالبان به اوج خود میرسید و شکاف بین او با همسنگرانش زیادتر میشد. مردم بلخاب در آستانۀ یک انتخاب قرار گرفته بودند. در یکی از ویدئوهایی که در شبکههای اجتماعی نشر شد، نشان میدهد که بر اثر تبلیغات گسترده بلخاب خواسته یا ناخواسته در مسیری متفاوت از دیگر نقاط افغانستان قرار گرفته بود. در این دیدئو طرفداران مهدی در دوطرف جاده به نشانۀ استقبال از مولوی مهدی تفنگ به دست صف کشیده بودند و با شعار «صل علی محمد، امیر مولوی مهدی خوش آمد» به او خوشآمد میگفتند. این شور و شوق و تبلیغات گسترده طرفداران مهدی بلخاب را در وضعیتی قرار داده بود که چارهایی جز همراهی با مولوی مهدی نداشتند. از طرف طالبان بغاوت مولوی مهدی عامل شروع جنگ و لشکرکشی احتمالی دانسته میشد و از این طرف حقخواهی و دفاع از قوم و تبار هزاره انگیزه اصلی دفاع و مقاومت اعلام و برای آن تبلیغ گسترده میشد. در این میان رسانهها تنشهای طالبان و مهدی را برجسته کردند دو طرف را تحریک به جنگ مسلحانه کردند و رسانهها رسماً از مهدی بهعنوان فرمانده هزارهتبار؛ اما طالب و یا فرمانده هزارهتبار ناراضی اسم میبردند[3].
تنها علمدار و شمشیرزن زمان
در فضای مجازی مولوی مهدی تنها علمدار و شمشیرزن زمان معرفی میشد و آنهایی در خارج زندگی آرام و در رفاه داشتند، برطبل جنگ میکوبیدند و بعضیها در فضای مجازی عملاً خود را در خط اول جنگ میدیدند، آنها مهدی را به جنگ فرامیخواندند و جماعت احساساتی هرگز فکر نمیکردند که چند صد مرد مسلح بدون داشتن مرز یا راهی خروج با کلاشینکوف چگونه توان جنگیدن علیه هزاران مرد جنگی را دارد که با تجهیزات آمریکایی ارتش ملی کاملاً مجهز شده است. این جماعت مدام رجز میخواندند و مهدی را به ایستادن فرامیخواندند[4].
به این ترتیب بیتجربیگی مولوی مهدی و فضای ملتهب آن روزها، بلخاب و مردم آن را شریک یک جنگ ناخواسته کرد. رایزنی و گفتگوهای مابین مولوی مهدی و هیئتهای طالبان به نتیجه نرسید. بلخاب در محاصره قرار گرفت و طالبان در سه طرف آن نیرو جابه جا کردند. خواست طالبان کشاندن مولوی مهدی به کابل، خلع سلاح و احتمالاً محاکمه او بود. به همین منظور قرار شد که برای آخرین بار هیئتی مرکب از افرادی از علمای شیعیان افغانستان حداقل از ده ولایت، از مسئولان گروه طالبان، فردی به نام مولوی مخدوم عبدالسلام، معاون وزرات کار و امور اجتماعی گروه طالبان و از قوم ازبک که در گذشته با مولوی مهدی رفاقت داشته است و قاری بلال، مسئول استخبارات طالبان در بامیان در هیئت باشند. قرار شد این هیئت بعد از تشکیل، با ریاست آیتالله واعظزاده بهسودی به بلخاب بروند و مولوی مهدی را به کابل بیاورند. آیتالله بهسودی از حل مشکل استقبال کرده بود؛ اما اینکه به مولوی مهدی ضمانت دهد و او را به کابل بیاورد به بلخاب نخواهد رفت. چنین ضمانتی داده نمیشود و نمیتوانند ضمانت بدهند؛ ولی باید تلاش شود که تفاهمی به وجود آید تا درگیری در بلخاب به وقوع نپیوندند و در این میان مردم تلف خواهد شد و زیان خواهد دید و دو طرف کوتاه بیایند و جنگ نشود. در واقع دادن ضمانت با توجه به عملکردهای گروه طالبان در چنین وضعیتی، درست و منطقی نبود[5].
منابع
1. هزارستان نتوردک، «هشدار جدی مولوی مهدی به عاملان انفجارهای اخیر غرب کابل، ۲۱ آوریل ۲۰۲۲ ، Hazaristan Tv Network)؛
2.همناز، «مولوی مهدی: سخنرانی جدید در حضور هیئت طالبان در بلخاب»، HAMNAZ، ۲۲ ژوئن ۲۰۲۲، بازیابی جوزا ۱۴۰۳؛
3. بادبادگ، «سرنوشت غمانگیز مهدی و قیام ناکام او در مقابل طالبان!»، ۱۰ ژوئن ۲۰۲۴، بازیابی ۲۱ جوزا ۱۴۰۳؛
4. همان؛
5. افغانستان مرکزی، «آخرین جزئیات از بلخاب، مسئله رفتن هییت چه شد؟ آیتالله بهسودی به عنوان رئیس این هییت خواهد رفت؟». ۱۸ ژوئن، ۲۰۲۲؛